اسکان مناسب و پذیرایی

اجرای برنامه های فرهنگی

برنامه ریزی و راهنمای سفر

استفاده از خودروی شخصی

Wallet

ثبت‌نام و پرداخت آنلاین

پشتیبانی و مشاوره سفر

راهیـــان نـــور

قدم در مسیر ایثار و مقاومت بگذارید....

سفری معنوی به مناطق عملیاتی دوران دفاع مقدس، همراه با روایت‌های حماسی و یادگارهای ماندگار…

ثبت نام در

ستادهای اعزام راهیان نور

 مناسب برای خانواده ها با خودرو شخصی 

 ویژه پایگاه ها، گروه ها، نهاد ها، ادارات و با اتوبوس

 مناسب برای خانواده ها با خودرو شخصی 

 
اینجا زمین به آسمان نزدیک تر است ...

آخرین اردوهای راهیان نور 

راهیان نور سفری به قلب تاریخ، روایتی برای نسل‌نو

روایت های شما…

دلتنگ زیارتم از قبلها …

سلام من راهیان نور نیومدم خیلی منتظر موندم قبل ازاینکه راهیان نور راه بیفته، زمانیکه صحبتهای شهید آوینی رو گوش میکردم علاقمند راهیان بودم ولی نطلبیدن و نیومدم خیلی دلگیرم ازشهدای جنوب. فقط یه بار اهواز اومدم اونم موقع برگشتن ازاربعین سال ۴۰۱ خیلی خاطره خوشی هم ازاون برگشت ندارمشلمچه رو وخاکش رو توهمون سفر اتفاقی زیارت کردم ودیدم، خلاصه دل پر از شهدا دارم شما وساطت کنید منم بیام آرزو برجوانان عیب نیست .

فکه، خاکی با خون شهدا

در فکه، خاک سرخ زیر نور خورشید می‌درخشید. یکی از همسفرها گفت این خاک با خون شهدا آمیخته شده. نمی‌تونستم اون جمله رو از ذهنم بیرون کنم. هر قدمی که برمی‌داشتم، احساس می‌کردم دارم روی سرزمینی قدم می‌زنم که از جنس ایثار و عشق ساخته شده. اونجا دعا کردم که بتونم مثل اون شهدا، هدف زندگی‌ام رو پیدا کنم. با خودم فکر کردم شاید برای همین است که اینجا حس عجیبی به آدم می‌دهد، انگار همه چیز زنده است و تو را به فکر فرو می‌برد.

معراج شهدا، تابوت‌های گمنام

معراج شهدا واقعاً عجیب بود. وقتی تابوت شهیدا رو دیدم، یه لحظه قلبم سنگین شد. چندتا از بچه‌ها داشتن گریه می‌کردن. منم بغض کرده بودم. راهنما داشت درباره شهیدای گمنام توضیح می‌داد که چطور هیچ‌وقت خانواده‌هاشون نفهمیدن چی شد. فکر کردن به اون خانواده‌ها واقعاً سخت بود. اینجا یکی از تأثیرگذارترین جاهایی بود که توی سفر دیدم. این تجربه باعث شد بیشتر به فداکاری‌هایی که این عزیزان برای وطن انجام دادن، فکر کنم و اثر عمیق اون‌ها توی قلبم بمونه.

شلمچه؛ در دل سکوت، صداهای رزمندگان زنده می‌شود

شلمچه عجیب بود. چیزی که اول از همه توجهم رو جلب کرد، سکوت منطقه بود. باورم نمی‌شد اینجا همون جاییه که توش رزمنده‌ها شب و روز زیر بار گلوله‌ها مقاومت می‌کردن. وقتی کنار یکی از مزار شهدا ایستادم، یه جور حس آرامش عجیبی گرفتم. راهنما برامون از عملیات‌ها تعریف می‌کرد، ولی من بیشتر به این فکر می‌کردم که این شهیدا چطور از جونشون گذشتن. اینجا، وسط این سکوت، انگار هنوز صدای تکبیر رزمندگان و فریاد “یا حسین” توی هوا پیچیده.

جدیدترین خبرها